نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «هفت خان رستم»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

به کردار

مانند

سر بر خاک نهاد

راز و نیاز کردن

بندگان را پناه

پناهِ بندگان

حیله

مکر و فریب

اهریمن

شیطان و ابلیس

قوی پنجه

زورمند، توانا

سخت

پُر از رنج و زحمت

رهایی

آزادی

دیده

چشم

پیکار

جنگ

نبرد

جنگ

چاک چاک

پاره پاره

بدین سان

به این گونه

ز بهر

به خاطر

چیره

غالب، پیروز

چیرگی

پیروزی

کمند

طناب، بند، ریسمان

گُردی

پهلوانی، دلیری

بیم

ترس

دستگاه

شکوه، قدرت، عظمت

همدل

یکرنگ، متّحد

دستپاچگی

آشفتگی و نگرانی

نصیحت

پند و اندرز

همهمه

سر و صدا و شلوغی

هورا

فریاد شادی کشیدن

تندی

در این درس «خشم»

بند

طناب، ریسمان، اسارت

کشان کشان

به زور، در حالت کشیدن

غریبی

بیگانه بودن، ناآشنا بودن

به خنجر

با خنجر، به وسیله ی خنجر

نیایش

راز و نیاز کردن با خداوند

داور

انصاف دهنده، خدای تعالی

سهمگین

خوفناک، ترس آور، ترسناک

یال

موهای بلند پشت گردن اسب

دادگر

کسی که با عدالت رفتار می کند

غلطی

اشتباهی، کار اشتباه و خطا

حالت عجیبی

حالت شگفت انگیز و غیر عادی

نخجیر

شکار، حیوانی را که شکار کنند

کیکاووس

پادشاه نادان و بی اراده ی ایرانی

قصد

خواست و اراده برای انجام کاری

دلیر

شجاع، در اینجا همان رستم است

هفت خان

نام هفت مرحله از جنگ های رستم

خم

در این درس به معنی حلقه ی طناب

دیوان

جمع دیو، موجودات خیالی و ترسناک

به خود آمدم

هوشیار شدم، بر سر عقل آمدم

سبکی

راحتی و آرامش (احساس سبکی کردم)

خطاب

شخصی را طرف مقابل سخن قرار دادن

زابلستان

نام شهری در استان سیستان و بلوچستان

مبصر

دانش آموزی که از طرف ناظم، نظم کلاس را به عهده دارد

اژدها

جانور افسانهای بزرگ به شکل سوسمار که اغلب دو سر دارد

مرحله

فاصله ی بین دو منزل که مسافر طی می کرده است، قسمت

تیمار کردن

مراقبت کردن، خدمت کردن، رسیدگی به آب و خوراک حیوان

سُم

قسمت انتهایی انگشتان حیوانات که مثل کفش برای آن هاست

رخش

اسم اسب رستم؛ در لغت به معنی رنگ سرخ و سفید مخلوط شده است

ارژنگ دیو

نام یکی از سرداران دیو سپید است؛ ششمین خان رستم، جنگ با ارژنگ دیو است

اُولاد

نام دیوی است که در خان پنجم، رستم با وی و سپاهیانش مواجه می شود و آن ها را تار و مار می کند

آذر گُشسب

آتش تند و تیز، در شاهنامه کنایه از هرچیز مورد نیایش آمده و نیز اسم یکی از پهلوانان است

دیو سپید

در خان هفتم که رستم و اولاد به «هفت کوه» محلّ زندگی دیو رسیدند، رستم دست و پای اولاد دیو را بست و سپس به غار حمله کرد و دیو سپید را از پا درآورد


سایر مباحث این فصل